heros studio(فرصتي براي دوستداران انيميشن) | |||||||
|
(Fallen Art (2004 هنر سقوط نقد و بررسی: سقوط هنر يا هنر سقوط؟! ادامه در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب لابیرنت labyrinth 2007 نقد و بررسی لابیرنت" دومین فیلم امید خوش نظر است . اولین فیلم او "صفر درجه" با اقبال بلندی مواجه شد و او را به عنوان فیلمسازی جوان، مستعد و ضدجنگ به دنیا معرفی کرد. گرچه خوش نظر فیلم های خود را کاملا انسانی و حتی بیشتر مذهبی می داند تا جنگی. با این حال تا کنون تمام قهرمان های وی در سه فیلم انیمیشن اش سرباز بوده اند. در" صفر درجه" با سربازی در آستانه انتخاب برای شلیک گلوله طرف هستیم. در" لابیرنت" با سربازی مواجه می شویم که هیچ راه انتخابی ندارد و ماموریت عجیب غریبی دارد و در" پارازیت" آخرین فیلم او سربازی را می بینیم که تنها با یک رادیو در ارتباط است و در ناکجایی چشم به راه دشمنی است که هرگز او را نمی بیند. با باز شدن یک زیپ و سرازیر شدن نور به تصویر سربازی از کیسه بیرون می آید که با چتری در جایی فرودآمده که هیچ مختصات و مسیر و جهتی ندارد کاملا بی شناسه و نامعلوم. سرباز کم کم خودش را روی پاهایش پیدا می کند و می فهمد که با نخی به کیسه اش متصل است. نخ را پاره می کند و همه چیز آغاز می شود. ساعت اش به کار می افتد. از فرمانده اش فرمان کشتن کسی را می گیرد که نمی بیند. ماموریت اش برای پیدا کردن دشمنی که بمب داخل کلاه او را کنترل می کند اعلام می شود. با شنیدن صدای قهقه ای تیر شلیک می شود. به آینه ای برخورد می کند که تا پیش از آن نبوده و با لمس آینه وارد لابیرنت می شود. لابیرنتی که شاید همان دستورالعمل ماموریت اش باشد. فرمانده مهلت را اعلام می کند. تنها یک دقیقه ! سرباز شروع به دویدن در فضایی می کند که هر آن دری باز و بسته می شود یا فرود می آید بی اینکه هیچ درکی از نقشه و مسیر لابیرنت داشته باشد در آن گرفتار می شود. تنها چیزی که می تواند ببیند انعکاس خودش در آینه هاست. لشکری از سربازها که هم جانب او می دوند و لشکری که به او می تازند ، همه و همه چیزی جز خود درمانده اش نیستند. اسلحه اش را انداخته و در فضایی به اندازه یک قبر محبوس می شود. با باز شدن در به سرعت به بیرون می دود. سرش به دیواری می خورد و کلاه اش از سرش می افتد. اتفاقی نمی افتد. زمانش به اتمام می رسد و خبر مرگش اعلام می شود : تو مرده ای! باز هم خبری نیست. خودش را دوباره در جای قبلی کنار کیسه و چترش باز می یابد. نه هیچ خبری نیست. می خندد و قهقهه می زند. همان قهقهه ابتدای فیلم. دوباره پیغام اخطار برای دست نزدن به کلاهش را می شنود و تیری سینه اش را می شکافد. تا اینجا ما یک داستان کامل و تکان دهنده داشتیم و به نظر من این فیلم در همین لحظه تمام شده است گرچه خوش نظر فیلم را با وارد کردن سرباز دیگری (که در واقع همان سرباز است) ادامه می دهد و ما پیغام ماموریت موفقیت آمیز او را از فرمانده می شنویم : آفرین سرباز ، تو دشمن ات را کشتی! ادامه در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ماجراهای تنتن (فیلم)ماجراهای تنتن: راز اسب شاخدار (به انگلیسی: The Adventures of Tintin: The Secret of the Unicorn) نام یک فیلم سهبعدی ساخت سال ۲۰۱۱ است که براساس مجموعه کتابهای معروف «ماجراهای تنتن و میلو» اثر هرژه ساخته شدهاست. کارگردان این فیلم استیون اسپیلبرگ و تهیهکنندهٔ آن پیتر جکسون است. داستان این فیلم ترکیبی از سه کتاب «خرچنگ پنجه طلایی» (۱۹۴۱)، «راز اسب شاخدار» (۱۹۴۳) است و «گنجهای راکهام» (۱۹۴۴) ماجرای قسمت بعدی آن میباشد. استیون اسپیلبرگ که شخصاً یکی از طرفداران پر و پاقرص ماجراهای تنتن و میلو به شمار میآید، پیش از مرگ هرژه، خالق تنتن در سال ۱۹۸۳ میلادی حق تولید فیلم از داستانهای وی را خرید. داستاندر فیلم اسپیلبرگ، تن تن، به همراه سگش در بازار قدیمی شهر بروکسل، ماکت کوچک یک کشتی قدیمی قرن هفدهمی به نام یونیکورن (اسب شاخدار) را می خرد که متعلق به سرفرانسیس است که به دنبال حمله دزدان دریایی به ریاست مرد خبیثی به نام «راکام سرخپوش» (با بازی دانیل کریگ) در دریا غرق شده و گنج گران قیمتی را با خود به قعر اقیانوس برده است. تن تن پی می برد که سرفرانسیس، سه ماکت مشابه ساخته و نقشه گنج غرق شده را در آنها جا سازی کرده و حالا مرد شیطان صفتی به نام ساخارین که از نوادگان «راکام سرخپوش» است به دنبال آن نقشه هاست. بقیه ماجرا، رقابت تن تن وهادوک با ساخارین برای دست یابی به ماکت سرفرانسیس است. نقدهاپرویز جاهد، منتقد سینما دربارهٔ این فیلم میگوید: «تن تن به انتظارات نسلی که با کتابهای تن تن و انیمیشنهای او بزرگ شدهاند، جواب نمیدهد، اما برای تماشاگرانی که بدون هیچ پیش آگاهی و یا نوستالژی و خاطرهای از این چهره آیکونیک دنیای انیمشین و کتابهای مصور به دیدن این فیلم میروند، نه تنها راضی کننده بلکه وجدآور است». او همچنین معتقد است: «فیلم تا جایی که تن تن به همراه کاپیتان با قایق از دست سکرین میگریزند و با هواپیمای کوچک او خود را به صحرای خشک و بی آب و علف مراکش میرسانند، خوب پرداخت شده و به اندازه کافی سرگرم کننده و هیجان انگیز است اما از آن به بعد انرژی و تحرک خود را از دست میدهد و خسته کننده میشود. به ویژه صحنههای سراب دیدن کاپیتان در صحرا و یادآوری داستان مبارزه جد او با راکام سرخپوش، واقعا کسالت آور است و کشش لازم را برای جذب تماشاگر ندارد. اما با ورود آنها به شهر تخیلی «باگار» در مراکش، فیلم دوباره تا حد زیادی انرژی از دست رفته اش را باز مییابد اگرچه همچنان بی رمق است». منبع:ويكي پديا موضوعات مرتبط: برچسبها: كانسپتهاي انيميشن بلند تهران 1500 جزئيات در ادامه ي مطلب... موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:كانسپتهاي انیمیشن بلند تهران ۱۵۰۰ – Tehran 2121, ] [ 16:26 ] [ حسن تنگسيري ]
|
|
|||||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |