heros studio(فرصتي براي دوستداران انيميشن)
 
قالب وبلاگ
آخرين مطالب
چت باکس


لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان anime studio و آدرس heros-studio.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





(Fallen Art (2004 

هنر سقوط

نقد و بررسی:

سقوط هنر يا هنر سقوط؟! 
عنوان اصلي فيلم Fallen Art ، معنايي دوگانه دارد: 
معناي ظاهري كه اشاره به سقوط سربازان دارد كه اين سقوط در نهايت به ايجاد يك فرم هنري (ويديو كليپ رقص تانگو) مي شود. در اين معنا Fallen مضاف اليه Art است. 
معناي باطني كه مي توان آنرا "سقوط هنر" تعبير كرد كه كنايه از پست و منحط بودن جنگ است. در اين معنا Fallen صفت Art است. 
متاسفانه عنواني در زبان فارسي نيافتم كه اين ابهام معنايي را برساند. البته مي شد نوشت "هنر سقوط كرده" اما عنوان زيبايي نبود هر چند كاملاً وفادار به متن اصلي بود. 
"ترجمه مثل زن است؛ اگر زيبا باشد وفادار نيست و اگر وفادار باشد زيبا نيست!!" 
هر چند اين گفته يك شوخي با زنان است ولي در مورد ترجمه اكثراً صدق مي كند! 

ادامه در ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, ] [ 14:28 ] [ علي اصغر.ث ]

لابیرنت     labyrinth 2007

نقد و بررسی

لابیرنت" دومین فیلم امید خوش نظر است . اولین فیلم او "صفر درجه" با اقبال بلندی مواجه شد و او را به عنوان فیلمسازی جوان، مستعد و ضدجنگ به دنیا معرفی کرد. گرچه خوش نظر فیلم های خود را کاملا انسانی و حتی بیشتر مذهبی می داند تا جنگی. با این حال تا کنون تمام قهرمان های وی در سه فیلم انیمیشن اش سرباز بوده اند. در" صفر درجه" با سربازی در آستانه انتخاب برای شلیک گلوله طرف هستیم. در" لابیرنت" با سربازی مواجه می شویم که هیچ راه انتخابی ندارد و ماموریت عجیب غریبی دارد و در" پارازیت" آخرین فیلم او سربازی را می بینیم که تنها با یک رادیو در ارتباط است و در ناکجایی چشم به راه دشمنی است که هرگز او را نمی بیند.

لابیرنت در لغت به معنای هزار تو است . مجموعه ای پیچیده از راه ها یا مسیرها ی متقاطع که یافتن مسیر درست را برای عابر دشوار می کند. عابری که نتواند راه خروج را پیدا کند در هزارتو گم خواهد شد! خواهد مرد؟! لابیرنت بر خلاف باور عام یک بازی سرگرم کننده نیست و ریشه ای یونانی دارد (لابیرنتوس). در اساطیر یونان باستان لابیرنت ساختار پیچیده ای بود که "ددالوس"(هنرمند و صنعتگر افسانه ای که به کمک ایکاروس بال هایی برای پرواز ساخت که البته ایکاروس از بلند پروازی کشته شد.) برای پادشاه سرزمین کهن کرت" مینوس" طراحی کرد تا موجود افسانه ای "مینوتور" که نیمی انسان و نیمی گاو بود در آن گیر بیفتد و توسط "تسئوس" قهرمان افسانه ای و سازنده شهر آتن کشته شود. البته خود "تسئوس" به کمک "آریادنه" دختر "مینوس" راه خروج را یافت و نجات پیدا کرد. ساختارهای لابیرنتی در معماری ، ادبیات و هنر نشانگر فضایی دسیسه وار، شرایطی یاس آور، دشمنی هوشمند و قهرمانی است که نه با زور و رشادت که با فکر و سیر ذهنی و متافیزیکی می تواند نجات یابد. امید خوش نظر هم در فیلم اش از این ساختار به خوبی برای تصویر و انتقال مفهوم مورد نظرش بهره برده است .

با باز شدن یک زیپ و سرازیر شدن نور به تصویر سربازی از کیسه بیرون می آید که با چتری در جایی فرودآمده که هیچ مختصات و مسیر و جهتی ندارد کاملا بی شناسه و نامعلوم. سرباز کم کم خودش را روی پاهایش پیدا می کند و می فهمد که با نخی به کیسه اش متصل است. نخ را پاره می کند و همه چیز آغاز می شود. ساعت اش به کار می افتد. از فرمانده اش فرمان کشتن کسی را می گیرد که نمی بیند. ماموریت اش برای پیدا کردن دشمنی که بمب داخل کلاه او را کنترل می کند اعلام می شود. با شنیدن صدای قهقه ای تیر شلیک می شود. به آینه ای برخورد می کند که تا پیش از آن نبوده و با لمس آینه وارد لابیرنت می شود. لابیرنتی که شاید همان دستورالعمل ماموریت اش باشد. فرمانده مهلت را اعلام می کند. تنها یک دقیقه ! سرباز شروع به دویدن در فضایی می کند که هر آن دری باز و بسته می شود یا فرود می آید بی اینکه هیچ درکی از نقشه و مسیر لابیرنت داشته باشد در آن گرفتار می شود. تنها چیزی که می تواند ببیند انعکاس خودش در آینه هاست. لشکری از سربازها که هم جانب او می دوند و لشکری که به او می تازند ، همه و همه چیزی جز خود درمانده اش نیستند. اسلحه اش را انداخته و در فضایی به اندازه یک قبر محبوس می شود. با باز شدن در به سرعت به بیرون می دود. سرش به دیواری می خورد و کلاه اش از سرش می افتد. اتفاقی نمی افتد. زمانش به اتمام می رسد و خبر مرگش اعلام می شود : تو مرده ای! باز هم خبری نیست. خودش را دوباره در جای قبلی کنار کیسه و چترش باز می یابد. نه هیچ خبری نیست. می خندد و قهقهه می زند. همان قهقهه ابتدای فیلم. دوباره پیغام اخطار برای دست نزدن به کلاهش را می شنود و تیری سینه اش را می شکافد. تا اینجا ما یک داستان کامل و تکان دهنده داشتیم و به نظر من این فیلم در همین لحظه تمام شده است گرچه خوش نظر فیلم را با وارد کردن سرباز دیگری (که در واقع همان سرباز است) ادامه می دهد و ما پیغام ماموریت موفقیت آمیز او را از فرمانده می شنویم : آفرین سرباز ، تو دشمن ات را کشتی!

من در این فیلم سه رویکرد کاملا واضح و پرداخت شده می بینم : جنگ، روانشناسی و مذهب.
از دیدگاه جنگی ما با سرباز به عنوان رزمنده ای جان برکف که برای رسالت بزرگ دفاع از وطن و ناموس با دشمنی که به یقین بد و پست و شریر و نانجیب و متجاوز است می جنگد و شهید می شود و به بهشت می رود طرف نیستیم. حقیقت چیز دیگری است. سرباز کیست؟ مفعول و بی اختیار، یک موجود زنده که از مافوقی دستور می گیرد و اطاعت، امر همیشه واجب اوست. می کشد و کشته می شود. اما برای چه و به چه قیمتی؟ و دشمن ؟! مجموعه ای دیگر از همین سربازها که فقط آنطرف خط قرار می گیرند. هر سربازی با کسی چون خودش می جنگد و کسی چون خودش را می کشد و توسط کسی چون خودش کشته می شود. سرباز شخصیت نیست، شغل نیست، تنها یک قالب است برای مسخ موجودی که در واقع یک انسان است. یک سرباز ویتنامی، یک سرباز ایرانی و یک سرباز آمریکائی همه تنها انسان هایی هستند که هویت واقعی شان را فراموش کرده اند و در قالبی جای گرفته اند که آنها را تنها تبدیل به یک ابزار جنگی می کند تا قدرتی ببرد و قدرتی ببازد. جنگ بر سر ملت و خاک نیست. این قدرت است که مافوق و فرمانده تمام جنگ ها و سرباز هاست و حتی گاهی جنگ تنها برای بازی و سرگرمی صاحبان قدرت است.

ادامه در ادامه مطلب

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, ] [ 14:31 ] [ علي اصغر.ث ]

ماجراهای تن‌تن (فیلم)

ماجراهای تن‌تن
کارگردان استیون اسپیلبرگ
تهیه‌کننده پیتر جکسون
استیون اسپیلبرگ
کاتلین کندی
بازیگران جیمی بل
اندی سرکیس
سایمون پگ
نیک فراست
دنیل کریگ
موسیقی جان ویلیامز
توزیع‌کننده پارامونت پیکچرز
کلمبیا پیکچرز
تاریخ انتشار ۲۲ اکتبر ۲۰۱۱ (بلژیک)
۲۱ دسامبر ۲۰۱۱ (آمریکا)
مدت زمان ۱۰۷ دقیقه
کشور Flag of the United States.svg ایالات متحده آمریکا
Flag of New Zealand.svg زلاندنو
زبان انگلیسی
بودجه ۱۳۵ میلیون دلار (۸۲ میلیون پوند)
فروش ۳۳۲ میلیون دلار
صفحه در وب‌گاه IMDb

ماجراهای تن‌تن: راز اسب شاخدار (به انگلیسی: The Adventures of Tintin: The Secret of the Unicorn) نام یک فیلم سه‌بعدی ساخت سال ۲۰۱۱ است که براساس مجموعه کتاب‌های معروف «ماجراهای تن‌تن و میلو» اثر هرژه ساخته شده‌است. کارگردان این فیلم استیون اسپیلبرگ و تهیه‌کنندهٔ آن پیتر جکسون است. داستان این فیلم ترکیبی از سه کتاب «خرچنگ پنجه طلایی» (۱۹۴۱)، «راز اسب شاخدار» (۱۹۴۳) است و «گنج‌های راکهام» (۱۹۴۴) ماجرای قسمت بعدی آن می‌باشد.

استیون اسپیلبرگ که شخصاً یکی از طرفداران پر و پاقرص ماجراهای تن‌تن و میلو به شمار می‌آید، پیش از مرگ هرژه، خالق تن‌تن در سال ۱۹۸۳ میلادی حق تولید فیلم از داستان‌های وی را خرید.

 

داستان 

در فیلم اسپیلبرگ، تن تن، به همراه سگش در بازار قدیمی شهر بروکسل، ماکت کوچک یک کشتی قدیمی قرن هفدهمی به نام یونیکورن (اسب شاخدار) را می خرد که متعلق به سرفرانسیس است که به دنبال حمله دزدان دریایی به ریاست مرد خبیثی به نام «راکام سرخپوش» (با بازی دانیل کریگ) در دریا غرق شده و گنج گران قیمتی را با خود به قعر اقیانوس برده است. تن تن پی می برد که سرفرانسیس، سه ماکت مشابه ساخته و نقشه گنج غرق شده را در آنها جا سازی کرده و حالا مرد شیطان صفتی به نام ساخارین که از نوادگان «راکام سرخپوش» است به دنبال آن نقشه هاست. بقیه ماجرا، رقابت تن تن وهادوک با ساخارین برای دست یابی به ماکت سرفرانسیس است.

نقدها

پرویز جاهد، منتقد سینما دربارهٔ این فیلم می‌گوید: «تن تن به انتظارات نسلی که با کتاب‌های تن تن و انیمیشن‌های او بزرگ شده‌اند، جواب نمی‌دهد، اما برای تماشاگرانی که بدون هیچ پیش آگاهی و یا نوستالژی و خاطره‌ای از این چهره آیکونیک دنیای انیمشین و کتاب‌های مصور به دیدن این فیلم می‌روند، نه تنها راضی کننده بلکه وجدآور است». او همچنین معتقد است: «فیلم تا جایی که تن تن به همراه کاپیتان با قایق از دست سکرین می‌گریزند و با هواپیمای کوچک او خود را به صحرای خشک و بی آب و علف مراکش می‌رسانند، خوب پرداخت شده و به اندازه کافی سرگرم کننده و هیجان انگیز است اما از آن به بعد انرژی و تحرک خود را از دست می‌دهد و خسته کننده می‌شود. به ویژه صحنه‌های سراب دیدن کاپیتان در صحرا و یادآوری داستان مبارزه جد او با راکام سرخپوش، واقعا کسالت آور است و کشش لازم را برای جذب تماشاگر ندارد. اما با ورود آنها به شهر تخیلی «باگار» در مراکش، فیلم دوباره تا حد زیادی انرژی از دست رفته اش را باز می‌یابد اگرچه همچنان بی رمق است».

منبع:ويكي پديا


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, ] [ 23:53 ] [ حسن تنگسيري ]

كانسپتهاي انيميشن بلند تهران 1500


جزئيات در ادامه ي مطلب...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:كانسپتهاي انیمیشن بلند تهران ۱۵۰۰ – Tehran 2121, ] [ 16:26 ] [ حسن تنگسيري ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به اين وبسايت خوش آمديد. ما دوست داريم در راستاى پويانمايى فعاليتمان را سازماندهى و با جديت شروع كنيم اگر مايل به همكاري با ما هستيد دستتان را به گرمى مي فشاريم. لطفا نظرات گرانبهاي خود را براي ما بفرستيد تا ما بتوانيم بهترين باشيم با تشكر {مديريت}
موضوعات وب
امکانات وب
ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 35
بازدید کل : 308572
تعداد مطالب : 188
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1


IranSkin go Up
قالب بلاگفا حافظ پارس خودرو